بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

جمعيت ارباب وفا نگسلد از هم‌
اين سلسله تا روز جزا نگسلد از هم‌

شاعر زمان ما با اين ويژگى‌هائى كه اين زمان دارد، احتياج دارد به معرفت دينىِ عميق. امروز شما چه بخواهيد، چه نخواهيد، چه خودتان بدانيد، چه ندانيد، چه تصديق بكنيد يا نكنيد، براى بسيارى از ملتها الگو و اسوه شده‌ايد. اين بيدارى اسلامى كه مشاهده ميكنيد، چه بگوئيم، چه نگوئيم، چه به رو بياوريم، چه نياوريم، چه ديگران به رو بياورند، چه نياورند، اثرگرفته‌ى از حركت عظيم ملت ايران است.

 اين انقلاب عظيم، اين انقلاب بزرگ، اين تحول بنيان‌برافكنِ سنتهاى طاغوتى و نظام طاغوتى و نظام سلطه، ملت ايران را به يك اسوه تبديل كرد. شما اگر بخواهيد به لوازم اسوه بودن و الگو بودن عمل كنيد، بايستى معرفت دينى و معرفت اسلامى خودتان را عمق ببخشيد؛ و اين در گذشته‌ى شعر ما وجود داشته. شما نگاه كنيد، شاعران برجسته‌ى ما اغلب - حالا نميگويم همه - اينجورند؛ از فردوسى بگيريد تا مولوى و سعدى و حافظ و جامى. فردوسى، حكيم ابوالقاسم فردوسى است. به يك آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسه‌سرا باشد، حكيم نميگويند. اين «حكيم» را هم ما نگفتيم؛ صاحبان فكر و انديشه در طول زمان او را حكيم ناميدند. شاهنامه‌ى فردوسى پر از حكمت است. او انسانى بوده برخوردار از معارف ناب دينى. همه‌ى آنها حكيم بودند؛ سرتاپاى دوانينشان پر از حكمت است.

حافظ اگر افتخار نميكرد به حافظ قرآن بودن، تخلص خودش را «حافظ» نميگذاشت. او جزو حفّاظ قرآن است؛ «قرآن ز بر بخوانم با چهارده روايت». حالا قرّاء ما كه با اختلاف قرائت هم ميخوانند، معمولاً دو تا، سه تا روايت بيشتر نميتوانند بخوانند؛ اما او ميتوانسته با چهارده روايت قرآن را بخواند، كه خيلى عظمت دارد. اين آشنائى با قرآن، در غزل حافظ مشهود است، براى كسى كه آن را بفهمد. سعدى كه خب، واضح است؛ مولوى كه آشكار است؛ جامى و صائب هم همين جور. شما ديوان صائب را نگاه كنيد، يك معرفت دينى عميق در آن مى‌بينيد. انسان به بيدل كه ميرسد، به شكل دهشتناكى در شعر او معارف عميق پيچيده‌ى دينى را مشاهده ميكند. اينها بزرگان ما هستند، اينها ائمه‌ى شعرند؛ در واقع بايد گفت پيامبران شعر فارسى، اينها هستند. اينها برخوردار از معارف بودند. خودتان را برخوردار از معارف كنيد. البته راهش آشنائى با قرآن، انس با قرآن، انس با نهج‌البلاغه، انس با صحيفه‌ى سجاديه است. خيلى از اين ترديدها و نگرانى‌ها و زنگارهائى كه انسان در يك مواردى در دل دارد، با مطالعه‌ى اينها تبديل ميشود به شفافيت و روشنى؛ انسان ميفهمد، راه را ميشناسد، كار را ميشناسد، هدف را ميشناسد.

 بیانات در دیدار جمعی از شعرا   ۲۴مرداد۱۳۹۰