دو خط متوازی
بنابراین ، تلاشهای تفسیری به تنهایی کافی و بی نیازکننده انسان وسیرکننده حاجت انسان به قرآن نیست . همانگونه که ارتباط مستقیم با کتاب عزیز و برداشت از آن بدون وساطت تفسیر ،آن قدر مهم نیست که وظیفه مفسر را نفی کند وکل تفسیر را کنار بزند . در عین حال چنین پنداشته نشود که بهره گیری مستقیم از قرآن و برداشت از آن کار بی برنامه وبدون ضوابطویا مقدمات است . معرفت قرآنی لهو راحت انگاری نیست وبه طور حتم ، گزافه وکاری بیهوده نمی باشد تا انسان چنین رفتاری داشته باشد ، بلکه به مقدمات وبه کارگیری قواعد نیازمند است .نهایت چیزی که امام «ره» بدان تاکید می ورزد ، این است که بر امت لازم است از تعامل با کتاب خدا با این استدلال که این کار ، کار مفسران ودر اتحصار آنان است ، سر باز نزنند . همچنین از جمله انتطارات او این بودکه مباحثی که مفسران مطرح می کنند ، نهایت چیزی تلقی نشود که معرفت قرانی در آنجا متوقف بماند . قرآن کتابی گشوده فراروی انسان است که با تامل درآن ،گاه به معانی ای می توان دست یافت که بر خود مفسران پوشیده مانده است ویا به دلیل انکه اهمیت آنها را احساس نمی کردند ، به انها بی توجه شده واحساس نیاز به درج آنها در تفسیرهایشان نداشتند .اما کسی که براین باورباشد که به طور مطلق از تفسیر ها بی نیاز است ودر فهم کتاب عزیز به خودش اعتماد داشته باشد ومقدمات را در نظر نگیرد ، در توهم است .

مقدمات بسیار است وامام ازجمله آن مقدمات به اصل تزکیه نفس بدون بی توجهی به نقش عقل در معرفت ، تاکید می ورزد .
همچینین به معرفت فلسفی که با معرفت خداوندی ارتباط دارد ، بسار اهتمام می ورزد . چنان که از بخش پایانی کتاب شرح چهل حدیث بدست می آید که ازجملع وسوسه های شیطانی این است که انسان معتقد باشد که:
«آیات توحید را –چه در سوره ی مبارکه توحید وچه در این آیات شریفه وچه در آیات دیگر قرآن وهمین طور اخبار شریفه وخطب و ادعیه ومناجات های ائمه علیهم السلام ، که تمام مشحون از معارف است – انسان می تواند به فکر خود وظهور عرفی آنها بفهمد .»
انی تارک فیکم الثقلین